مست مستم باز هوشیارم کنید
رفته ام گر خواب بیدارم کنید
گشته ام مجنون چشم و روی او
چاره ای بر حال بیمارم کنید
عطر یار از کوی رندان می رسد
وقت من تنگ است تیمارم کنید
خانه ام را صد چراغانی کنید
روشن این روز و شب تارم کنید
تا سپندش دود سازد آن رفیق
جان من قربانی یارم کنید
بر قدومش شادی و غوغا کنید
غم جدا از قلب غمخوارم کنید
نازنینم روی پنهان می کند
یاریم در دیدن یارم کنید
سینه اش بشکسته ام با صد گنه
کم شماتت بهرآن کارم کنید
باید اکنون آورم قلبش به کف
پس دعا بر کار دشوارم کنید
بارالها من طلب او را کنم
گر نشد وصلش به صد دارم کنید
نظرات شما عزیزان: